در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشهاى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند. سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین گذاشت و شانهاش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدنها و عرق ریختنهاى زیاد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگیرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کیسهاى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را باز کرد پر از سکههاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکهها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستایى چیزى را میدانست که بسیارى از ما نمیدانیم! «هر مانعى = فرصتى»
مردی 85 ساله با پسر تحصیل کرده 45 ساله اش روی مبل کنار پنجره نشسته بودند که ناگهان کلاغی کنار پنجره شان نشست.پدر از فرزند پرسید این چیه و پسر پاسخ دادکلاغ.پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه ؟پسر گفت بابا گفتم که بهتون کلاغه .بعد از مدتی پیرمرد برای سومین بار پرسید این چیه و پسر با عصبانیت کامل جواب داد:کلاغه کلاغ ! پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطرات قدیمی برگشت و صفحه ای را باز و به پسرش گفت که آن را بخواند. "امروز پسر کوچکم سه سال دارد و روی مبل نشسته است. کلاغی کنار پنجره نشست و پسرم 23 بار نامش را از من پرسید و من 23 بار عاشقانه به او جواب دادم؛ کلاغ!"
.....................................................................................
گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درمان دردم را بگو گفت درمانی ندارد، بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فناست!
.....................................نظر یادت نره................................
پنج قانون خوشبختی را به خاطر بسپارید:
1- قلبتان را از نفرت پاک کنید.
2- ذهنتان را از نگرانی ها دور کنید .
3- ساده زندگی کنید.
4- بیشتر ببخشید.
5- کمتر توقع داشته باشید
..............................نظر یادت نره (صمد).............................
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد. خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد. پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید!
.............................................................................
پسرکی دو خط سیاه موازی روی تخته کشید!! خط اولی به دومی گفت ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم ..!! دومی قلبش تپید و لرزان گفت : بهترین زندگی!!! در همان زمان معلم بلند فریاد زد : ” دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند” و بچه ها هم تکرار کردند: ….دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند مگر آنکه یکی از آن دو برای رسیدن به دیگری خود را بشکند!
شکار گیاهان گوشتخوار در حقیقت حیوانات بسیار کوچک و اغلب اوقات حشرات هستند.
گیاهان حشرهخوار در زمینهایی مانند مردابها یا لجنزارها رشد میکنند که خاک آن از نظر مواد مغذی بسیار فقیر است. این گیاهان برای دریافت نیتروژن و مواد مغذی دیگر، به شکار حشرات و استفاده از مواد موجود در آنها پرداخته و برای این منظور تکامل یافتهاند. تصاویر زیر گونه های نایاب و کمیاب این نوع از گیاهان را نشان می دهد.
یکی از مقامات محلی انگلستان، به علت توجه نکردن به گزارشات رسیده، مسوول مرگ پسر بچه 17 ماههای است که پس از یک دوره طولانی مدت سوءاستفاده جنسی توسط شش تن از کارمندان دولت جان باخت. | |
به گزارش ایسنا، یک پسربچه 17 ماهه که با نام «Baby P» مشهور است، از شدت خونریزی در ماه اوت سال 2007 میلادی جان باخت، اگر چه در پرونده این کودک آمده، وی تحت حمایت جمعیت کودکان انگلستان قرار داشته و بیش از 60 بار توسط مددکار اجتماعی از مهلکه جان سالم به در برده است. در این میان، بازرسان این پرونده، مادر و نامزد سابق وی را در مرگ این کودک مقصر اصلی میدانند و آنها را در ارتباط با مرگ این کودک بازداشت کردهاند. «گوردون براون» ـ نخست وزیر انگلستان ـ نیز، گفت: انگلیسیها پس از شنیدن این موضوع شوکه و ناراحت شدند و در عین حال همه تنفر و عصبانیت فراوان خود را ابراز کردند؛ چرا که هیچکس به این کودک اهمیت نداد و به او کمک نکرد. بازرسان این پرونده، پس از معاینه جسد این کودک 17 ماهه اعلام کردند: او از ناحیه دندهها و ستون فقرات دچار شکستگی شده و بر اثر خونریزی بیش از حد جان خود را از دست داده است. مرگ این کودک 17 ماهه، جان باختن دختربچه هشت ساله آفریقایی به نام «ویکتوریا کلیمبی» را که در سال 2000 میلادی بر اثر سوءاستفاده جنسی جان باخت و اذهان عمومی را متشنج کرد، تداعی میکند. این در حالیست که «اد بالز» ـ وزیر کودکان در کابینه براوان ـ گفت: کودکان در انگلستان در خطر تجاوز قرار دارند و این مساله سادهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. علاوه بر این، مشاور ارشد وزیر کودکان، رییس انجمن حمایت از کودکان، سه تن از مددکاران و چند تن از اعضای کابینه دولت انگلستان نیز به علت بیتوجهی به وضعیت این کودک که منجر به مرگ او شد، از کار برکنار شده و یا معلق شدند. یکی از مقامات محلی انگلستان، به علت توجه نکردن به گزارشات رسیده، مسوول مرگ پسر بچه 17 ماههای است که پس از یک دوره طولانی مدت سوءاستفاده جنسی توسط شش تن از کارمندان دولت جان باخت. به گزارش ایسنا، یک پسربچه 17 ماهه که با نام «Baby P» مشهور است، از شدت خونریزی در ماه اوت سال 2007 میلادی جان باخت، اگر چه در پرونده این کودک آمده، وی تحت حمایت جمعیت کودکان انگلستان قرار داشته و بیش از 60 بار توسط مددکار اجتماعی از مهلکه جان سالم به در برده است. در این میان، بازرسان این پرونده، مادر و نامزد سابق وی را در مرگ این کودک مقصر اصلی میدانند و آنها را در ارتباط با مرگ این کودک بازداشت کردهاند. «گوردون براون» ـ نخست وزیر انگلستان ـ نیز، گفت: انگلیسیها پس از شنیدن این موضوع شوکه و ناراحت شدند و در عین حال همه تنفر و عصبانیت فراوان خود را ابراز کردند؛ چرا که هیچکس به این کودک اهمیت نداد و به او کمک نکرد. بازرسان این پرونده، پس از معاینه جسد این کودک 17 ماهه اعلام کردند: او از ناحیه دندهها و ستون فقرات دچار شکستگی شده و بر اثر خونریزی بیش از حد جان خود را از دست داده است. مرگ این کودک 17 ماهه، جان باختن دختربچه هشت ساله آفریقایی به نام «ویکتوریا کلیمبی» را که در سال 2000 میلادی بر اثر سوءاستفاده جنسی جان باخت و اذهان عمومی را متشنج کرد، تداعی میکند. این در حالیست که «اد بالز» ـ وزیر کودکان در کابینه براوان ـ گفت: کودکان در انگلستان در خطر تجاوز قرار دارند و این مساله سادهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. علاوه بر این، مشاور ارشد وزیر کودکان، رییس انجمن حمایت از کودکان، سه تن از مددکاران و چند تن از اعضای کابینه دولت انگلستان نیز به علت بیتوجهی به وضعیت این کودک که منجر به مرگ او شد، از کار برکنار شده و یا معلق شدند. |
یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد . سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند . و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود ، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت . قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد . پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست آیا به تازگی به شما ارث رسیده است . زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید ! مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد 20 هزار دلار و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت 10 صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است . مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت 10 صبح برنامه ای برایش نگذارد . روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت . پیرزن بسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به در آورد . مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد . وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد . مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد . پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند
یک روز کارمند پستی که به نامههایی که آدرس نامعلوم دارند، رسیدگی میکرد، متوجه نامهای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود؛ نامهای به خدا. با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه اینطور نوشته شده بود: خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگیام با حقوق ناچیز بازنشستگی میگذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود، دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج میکردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کردهام، اما بدون آن پول چیزی نمیتوانم بخرم. هیچکس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی، به من کمک کن. کارمند اداره پست خیلی تحتتاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد که آنرا برای پیرزن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند، خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت تا اینکه نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود؛ نامه ای به خدا. همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود: خدای عزیزم. چگونه میتوانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با آنها بگذرانم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی، البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آنرا برداشتهاند.
جملات انرژی بخش
معیار واقعی بودن تصمیم ان است که دست به عمل بزنیم> >>>>>>>>>>>> انتونی رابینز
اجازه نده ترس تو را فلج سازد>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> مارک فیشر
افرادی که از ریسک کردن میترسند به جایی نمیرسند>>>>>>>>>>>>>>> مارک فیشر
منشا همه بیماریها در فکر است>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> ژوزف مورفی
رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است>>>>>>> >>>> انتونی رابینز
چنانچه نیک اندیش باشید خیر و خوشی به دنبالش خواهد امد>>>>>>>>>> ژوزف مورفی
افراد موفق هیچ وقت اجازه نمیدهند که شرایط ازارشان دهد>>>>>>>>>>> مارک فیشر
افرادی که زمان را در انتظار شرایط عالی از دست میدهند هرگز موفق نمیشوند> مارک فیشر
اعمال ثابت ما سرنوشت ما را تعیین میکند.>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> انتونی رابیتز
هنگامی که تخیلات و منطق در ضدیت با هم قرار بگیرند تخیلات پیروز میشوند. مارک فیشر
وقتی که هدف روشنی داشته باشیم احساس روشنی به ما دست میدهد. >>>> انتونی رابینز
ترس را از خود بران و با خود بگو من با نیروی شعور خود قدرت انجام هر کاری را دارم. ژوزف مورفی
هر کس از قدرت انتخاب برخوردار است پس سلامتی و شادی را انتخاب کند.>>> ژوزف مورفی
قانون زندگی , قانون باور است.>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> ژوزف مورفی
اعتقادات ما اعمال افکار و احساسات ما را شکل میدهد>>>>>>>>>>>>>> انتونی رابینز
با هر تصمیمی تغییری تازه در زندگی اغاز میکنید.>>>>>>>>>>>>>>>> انتونی رابینز
برای شروع باید باور داشته باشی که میتوانی سپس با اشتیاق شروع کنی.>>> مارک فیشر
اگر نمیدانی به کجا میروی به هیچ کجا نخواهی رسید.>>>>>>>>>>>>>>> مارک فیشر
نبوغ در سادگی نهفته است>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> مونزارت
این روشنی هدف است که به شما نیرو میبخشد>>>>>>>>>>>>>>>>>>> انتونی رابینز
در زندگی شکست وجود ندارد بلکه فقط نتیجه موجود است>>>>>>>>>>>> انتونی رابینز
تمام کسانی که ثروتمند شده اند باور داشته اند که میتوانند ثروتمند شوند.>>>> مارک فیشر
باور به طور خود بخود به اجرا در میاید>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> ژوزف مورفی
نه موفقیت و نه شکست یک شبه ایجاد نمیشود.>>>>>>>>>>>>>>>>>>> انتونی رابینز
به ضمیر باطن خود به صورت یک هوش زنده و یک یار موافق بنگرید>>>>>> ژوزف مورفی
ترس باعث میشود تا بسیاری از مردم به رویاهایشان نرسند.>>>>>>>>>>>> مارک فیشر
زندگی دقیقا به ما ان چیزی را میدهد که به دنبالش هستیم>>>>>>>>>>>>>> مارک فیشر
نباید مطالب غلطی که از گذشته در ذهن ما برنامه ریزی شده اند حال و اینده ما را تباه کنند
>>> انتونی رابینزآرزوهی هر فرد موجب شکل گرفتن و بقای افکار او میشود>>>>>>>>>>>> > هراکلیتوس
اندیشه هایتان را عوض کنید تا سرنوشتتان عوض شود.>>>>>>>>>>>>>>> ژوزف مورفی
زندگی آماده است تا بسیار بیشتر از انچه تصورش را میکنید به ما بدهد.>>>>>> مارک فیشر
تنها کسانی میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند که به قدرت ذهن ایمان دارند.>>>> مارک فیشر
ضمیر باطن شما سازنده بدن شماست و میتواند شما را درمان کند.>>>>>>>>>> ژوزف مورفی
عـــــــــــــــید نوروز باستانی به همه ای هم وطنان مبارک انشاالله سال خوبی در پیش داشته باشن سفرهای نوروزی خوبی برای شما آرزو میکنم (لطفاً آهسته برانید)مواظب خودتون باشین اینم یک سفره ای هفت سین قشنگ واسه تحویل سال برای وبلاگ ودوستانی که اینجا تحویل سال میکنن
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی
سلام به شما دوستان خوبم به دلیل فرا رسیدن عید نوروز 1388 دانلود آهنگ های زیبای اندی و شادمهرعقیلی رو به شما هدیه میکنم اگه از خوانده ای دیگه ای دوست داشتین در قسمت نظرات بگین تا براتون بزارم البته تا زمان تحویل سال و با نظرات خودتون منو دل گرم تر کنید در ضمن عید نوروزتون مبارک انشا الله سال خوبی داشته باشین.
دانلود آلبوم بلا با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم Goodbye با کیفیت 128کیلوبایت
دانلود آلبوم خواستگاری با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم پرواز با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم فرودگاه با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم And My Heart با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم بیقرار با کیفیت128 کیلوبایت
دانلود آلبوم City Of Angels با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم دختر بندر با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم جاده ی ابریشم با کیفیت128 کیلوبایت
دانلود آلبوم خلوت من با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم نونه با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم Orere Seero با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم پلانتینوم با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم سر سپرده با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم تنهایی با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم و قلب من با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم لیلی با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم یاران پاکسیما با کیفیت 128کیلوبایت
دانلود آلبوم آدم فروش با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم آدم و حوا با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم بهار من با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم دهاتی با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم دوری و پیشمانی با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم فریبا با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم خیالی نیست با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم مسافر با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم پر پرواز با کیفیت 128 کیلوبایت
دانلود آلبوم پاپ کرن با کیفیت 128کیلوبایت
دانلود آلبوم تلافی با کیفیت ??? کیلوبایت
منتظر لحظه دیدار تو هستم سهل است بگویم که گرفتار تو هستم ای عشق تو رفتی و مرا ساده شکستی من در پی این حادثه غمخوار تو هستم هرچند که دور از منی و من ز تو دورم بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم .
...................................................................
هفت سین بــاز مـــی آیــــد بــــهـــار دلـنشین / بــاز بــلـبــل مــی شــود با گل قرین بــاز صـــحــرا پـر شقایق می شود / بــاز روشــن قــلب عـاشق می شود فــصــل ســـرد از هــیــبت باد بـهار / مــی کــنـــد از پــیـش روی او فـرار ســفــره هــا بــا هـفت سین آراسته / بــا گـــل مـــهـــر و صــفـــا پیراسته بــر ســر سفره جـوان و خُرد و پیر / ســبزه و آئــیــنـه و مــاهـی و سـیر سـیـب و سـنـبـل در کـنـار یــاسـمـن / عطربــیــد مـِشک چــون مُشک خُتَن سرکه و سنجد، سماق و شمع و گل / عـــیـــد آمــد بـــا دف و ســاز و دُهُل ســال نــوتـحـویل و سال کهنه رفـت / هــم دل مــا تـازه شد هم شال و رخت یــا مــُقــلّب،قــلب مـــارا شـــاد کــن / یـــا مـــُدبّـــر خـــانــــه را آبـــاد کـــن یـــا مـــُحـــول ،اَحســــنُ الــّحالم نما / از بـــدیـــهــــا فـــارغُ الـــبـــالــم نـما ایـــن دل «ما» را پـاک از ریـا / کُــن خــــدا ،ای قـــادر بـــی مــنـتــها
...................................................................
نه از خاکم نه از بادم نه در بندم نه آزادم نه آن لیلاترین مجنون نه شیرینم نه فرهادم فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دلتنگم اگر آبی تر از آبم اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بی رنگم بدون تو چه بی تابم...
نــــــــــــظر یادت نــــــــــره